• ترندهای فناوری و نوآوری

    چت‌بات و ربات پاسخگو؛ تحولی در کسب‌وکارهای کازرون

    امروزه فناوری‌های نوین ارتباطی نقشی کلیدی در موفقیت کسب‌وکارها ایفا می‌کنند. یکی از ابزارهای پرکاربرد در این حوزه، چت‌بات‌ها و ربات‌های پاسخگو هستند که به‌عنوان دستیار مجازی، امکان تعامل سریع و ۲۴ ساعته با مشتریان را فراهم می‌کنند. در سال‌های اخیر، ساخت چت‌بات در کازرون نیز مورد توجه کسب‌وکارهای محلی قرار گرفته است و بسیاری از صاحبان مشاغل کوچک و…

    بیشتر بخوانید »
  • ترندهای فناوری و نوآوری

    خدمات هوش مصنوعی در کازرون؛ فرصتی برای جهش علمی و اقتصادی

    شهرستان کازرون که یکی از تاریخی‌ترین و بزرگ‌ترین شهرهای استان فارس به شمار می‌رود، در سال‌های اخیر تلاش کرده است همگام با پیشرفت‌های فناورانه جهانی حرکت کند. در این میان، خدمات هوش مصنوعی در کازرون به‌عنوان ابزاری قدرتمند، می‌تواند در بهبود کیفیت زندگی مردم، افزایش بهره‌وری اقتصادی و حل بسیاری از چالش‌های شهری و روستایی مؤثر باشد. تعریف و اهمیت…

    بیشتر بخوانید »
  • شعر

    شعر دوباره

    دوباره از دمشق خبری جدید آوردند و از حریمِ ولایت جوانی شهید آوردند دوباره در آسمان بغضِ کهنه‌ای وا شد و غصه‌های آن هشت سال به آیینه‌، ها شد دوباره تکرارِ قصه‌یِ داغِ مادرها از مناره‌ها صدای بغض و الله‌ اکبرها دوباره صدای هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی از حرم، وطن، عشق این‌بار… ولی ناگسستنی دوباره پر زدن دلی و فدای…

    بیشتر بخوانید »
  • شعر

    خسته ام

    مثل یک کودک بد خواب که بازیچه شده، خسته‌ام، خسته‌تر از آنکه بگویم چه شده. در خیالات به‌ هم‌ ریخته‌ی دور و برم، خیره بر هر چه شدم، خاطره‌ای زد به سرم. مشکلت با من و احوال پریشانم چیست؟ قلب من، تند نرو! صبر کن، آرام بایست. نفسم را به هوای نفسی تازه بگیر، قدِ عاشق شدنم را خودت اندازه…

    بیشتر بخوانید »
  • شعر

    چه کشیدم

    دل‌تنگم و دلتنگ نبودی که بدانی چه کشیدم، عاشق نشدی، لنگ نبودی که بدانی چه کشیدم. کو قطره اشکی که به پای تو بریزم که بمانی؟ بی‌ اسلحه در جنگ نبودی که بدانی چه کشیدم. تو آن بت مغرور پیمبر شکنی، داغ ندیدی، دل‌بسته به یک سنگ نبودی که بدانی چه کشیدم. تو تابلوی حاصل دستان هنرمند خدایی، نقاشیِ بی‌…

    بیشتر بخوانید »
  • شعر

    شعر تا همیشه در انحصار توام

    لحظه‌ای مثل من تصور کن، پای قول و قرار یک نفری ترس شیرین و مبهمی دارد، این که در انحصار یک نفری! بارها پیش روی آینه، زل زدی توی چشم‌های خودت با خودت فکر کرده‌ای چه شده که به شدت دچار یک نفری؟ چشم‌های سیاهِ سگ‌ دارش، شده آتش‌ بیار معرکه‌ ات و تو راضی به سوختن شده‌ای، چون که…

    بیشتر بخوانید »
  • شعر

    شعر از درد کهنه‌ای که مداوا نمی‌شود

    از درد کهنه‌ای که مداوا نمی‌شود یا می‌شود گلایه کنم یا نمی‌شود اینک سلام حضرت عیسی‌تر از مسیح لطفت نگو که شامل ماها نمی‌شود ای من فدای پنجره فولاد چشمهات از بغض من چرا گرهی وا نمی‌شود؟ یوسف‌ ترین عزیز! مرا تا خودت بخوان هرچند این غریبه زلیخا نمی‌شود امضا: کسی که با همه‌ی ریزنقشی‌ اش در بیکران چشم شما…

    بیشتر بخوانید »
  • شعر

    شعر من عاشقی کردم تو عادت، فرق ما این بود

    من از تمام دختران شهر، سر بودم افسوس از بازی دنیا بی‌خبر بودم از عکس‌هایی که به دیوار اتاقت بود هر چند زیباتر نبودم، ساده‌تر بودم هرجا کم آوردی کنارت بیشتر ماندم با این که زن بودم ولی مرد خطر بودم هر جا به خاکی می‌زدی از آن همه همراه تنها یکی می‌ماند، من آن یک نفر بودم هرجا یکی…

    بیشتر بخوانید »
  • شعر

    شعر بعضی وقت ها

    این که آدم یک جهان تنهاست بعضی وقت‌ها قصه‌ای غمگین ولی زیباست بعضی وقت‌ها هر چه با لبخند پنهان می‌کنی اندوه را ماه پشت ابر هم پیداست بعضی وقت‌ها خنده ی شیرین گل یا گریه ی تلخ گلاب مرگ بیش از زندگی با ماست بعضی وقت‌ها برگ از سر شاخه‌ای افتاد و چیزی کم نشد زندگی این قدر بی‌ معناست…

    بیشتر بخوانید »
  • شعر

    شعر دوست میدارد مرا

    از نگاهش خواندم         مایل شده قلبش به من،دوست میدارد مرا         بیهوده پنهان میکند. شاعر: طاهره اباذری هریس

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا