شعر

شعر دوباره

دوباره از دمشق خبری جدید آوردند
و از حریمِ ولایت جوانی شهید آوردند

دوباره در آسمان بغضِ کهنه‌ای وا شد
و غصه‌های آن هشت سال به آیینه‌، ها شد

دوباره تکرارِ قصه‌یِ داغِ مادرها
از مناره‌ها صدای بغض و الله‌ اکبرها

دوباره صدای هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی
از حرم، وطن، عشق این‌بار… ولی ناگسستنی

دوباره پر زدن دلی و فدای دوست گردیدن
کربلا نشد در شام بلا جنگیدن

چه عاقبتی! به یاد دوست، حبیب شدن
به پای عشق ماندن و دوباره…! شهید شدن

و بعدِ تو دستِ هر دلی از آرزو تهی
پژمان، محمد، علی‌ اکبران زینبی

انگار… بعد از کربلا باید صبور ماند
این قصه در هر زمانه‌ای، دوباره از سر خواند

دل می‌کنم از، هر چه غیر بوی تو می‌دهد
هر کس به بلای کرب و بلا نیازموده‌اند، نمی‌برند

شاعر: نفیسه حق پذیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا