عاشقانه
-
شعر
شعر در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست بازمی خندی و می پرسی که حالت بهتر است؟! باز می خندم که خیلی، گرچه می دانی که نیست شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می…
بیشتر بخوانید »